هنگامی که نام وزیر
پیشنهادی دولت یازدهم، برای بدست گرفتن سکان اقتصاد بحران زده کشور را شنیدم
فهمیدم که درست فکر میکردیم، شاید در ظاهر دولت قبلی در دست اصولگرایان بود اما
نظریه پردازان اصلی، افراد تکنوکراتی بودند که نظام فکری لیبرالی مخصوص به خودشان
را داشتند. (به نام اصولگرایان، به کام لیبرالها!)
طیبنیا، استاد اقتصاد
نام آشنای دانشگاه تهران که مرد سایه دولتها لقب گرفته است و اینجاست که معلوم میشود
برای اقتصاد مریض ما، دولت اصولگرا یا اصلاحطلب فرقی ندارد و مهم این است که لانه
اقتصاد لیبرالها در امن و امان باشد و به نوعی فقط رئیس دولتها عوض میشود!
هنگامی که صحبتهای جمشید پژویان مرد اول اقتصاد دولت نهم و دهم را در مجله تجارت
میخوانیم متوجه میشویم چه کلاه گشادی بر سراصولگرایان رفته و جالب اینجاست که
ما را به دوئل علمی فرا میخواند! (بخشی از این صحبتها در انتهای طلب آورده شدهاست.)
جمشید پژویان، فردی که اعتقاد دارد اسلام درباره موضوع مهم و حیاتی
"اقتصاد" مکتب و راه و روشی ندارد و به همین دلیل نمیشود اقتصاد را
اسلامی کرد!

بله آقای پژویان، اقتصاد کثیف و ربوی یعنی؛ شما، اولین کسی که در صف خیانت به
اقتصاد ایران ایستاده به همراه شاگردانش، اگر به دزد هم بگویی تو دزدی روشن است که
ناراحت میشود، ناراحتی شما هم از این دست عکسالعملهاست! ما خوب میبینیم که
چطور به قول شما اقتصاد علمی و متداول به جان اقتصاد غرب افتاده و آنها را از درون
به اضمحلال کشانیده است پس شما هم ببینید، شکی نیست در اینکه ما در یک حمله
اقتصادی هستیم اما احساس نگرانی و جنگیدن شما در جبهه حق خندهآوراست. آیا شما
واقعاً بعد از 30 سال تدریس در دانشگاه و دیدن این وضع اقتصاد کشور که مقصر اول
آن، افرادی از جنس خودتان است را راضی کننده میدانید؟ شما از پاسخ دادن به
سوالات دانشجویان منتقد خود هم عاجز هستید چه رسد به دوئل با منتقدان!
دوستانی که خرده میگیرند، نباید با لحن تند صحبت کرد حالا بیایند با لحن آرام
جواب گستاخی پژویان را بدهند! هرچقدر که در دانشگاهها و سر کلاس این دست استادها
با سکوت و آرامش رفتار کردیم برایمان بس است. در برخورد با اینها زبان منطق و
استدلال تنها با موضع قدرت بالا به پایین چارهساز است نه اینکه منطق خودمان را
آرام در گوششان زمزمه کنیم که اگر اینگونه بود تا امروز باید جواب میداد و امروز
شاهد توهین بیشرمانه این افراد معلومالحال به دین اسلام نبودیم و از آنجایی که
ما دوستانمان را میشناسیم بعید میدانم که یک گروه، تشکل دانشجویی، بسیج
دانشجویی و... جواب محکم و دندان شکنی به این متعرضان بدهند و دریغ از
انتشار یک بیانیه در دفاع از اسلام مظلوم!
هنگامی که فریاد زده شد
نظام بانکداری ایران ربوی است و لقمههای مردم آلوده به رباست، صدا از هیچ کس
درنیامد!
هنگامی که آیت الله جوادی
آملی به رئیس مجلس فرمودند: 80 درصد اقتصاد ربوی است، صدا از هیچ کس در نیامد!
هنگامی که صدا و سیمای
جمهوری اسلامی ایران تبلیغ ربا کرد و در سریالهای ماه مبارک رمضان بر سر سفره
افطار مردم، بانک و موسسههای مالی و اعتباری را مهمان کرد، صدا از هیچ کس در
نیامد!
پس شما که ادعای مسلمانی
دارید و به فرمان الهی یک ماه در گرمای تابستان روزهدار هستید، چرا به دستور
اسلام که ربا را جنگ با خدا میداند، در مقابل رباخواران سکوت کردهاید؟ نکند
دوباره شکمها از حرام پر شده و صدای حق شنیده نمیشود؟ مردم سردرگم شدهاند،
مراجع محترم تقلید میفرمایند که نظام بانکداری ربوی است، با دفترهایشان که تماس
گرفته میشود میگویند، اشکالی ندارد! بالاخره ما نفهمیدیم اشکال دارد یا ندارد؟!
لااقل حوزه علمیه قم به
خودش بیاید، دست از سر فلسفه ملاصدرا بردارد و برای مرض فعلی جامعه خودش فکر چاره
کند.
کرسی آزاد اندیشی فقهی که
خواسته صریح امام خامنهای(مدظله العالی) در تاریخ 16/6/1390 بوده چرا تاکنون شروع
به کار نکردهاست؟ چرا نظام سازی و بانکداری بدونربا که خواسته ایشان است به
فراموشی سپرده شدهاست؟ چرا عدهای اصرار دارند حرام خدا را حلال جلوه دهند؟ اگر
در انتخابات ریاست جمهوری با تیم اقتصادی دکتر جلیلی مخالف بودیم به خاطر افراد
لیبرالی بود که پشت سر ایشان پنهان شده بودند. وقتی اسم اقتصاد ربوی به میان میآید
دیگر فرقی بین زاهدیوفا استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق(علیه
السلام) و جمشید پژویان استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی نیست. اگر دولت
اصولگرایان در زمینه اقتصادی شکست خورد به خاطر این بود که کار را به تکنوکراتهای
لیبرال سپرد و به خواب عمیق رفت. لااقل در برخورد با دولت یازدهم مطمئن هستیم که
ظاهر و باطنش مثل هم است و اینگونه مبارزه کردن راحت تر است. از دشمن جز خیانت و
دشمنی انتظاری نیست اما این دوست است که گاه با نسنجیده عمل کردن به جنگ با خدا میرود.
ما در ظاهر جمهوری اسلامی هستیم اما در باطن اقتصاد غربی و سکولار را سرمشق خود
قرار میدهیم. به هرحال سنت خدا تغییر بردار نیست و خداوند با هیچ قومی عهد اخوت
نبسته است و اگر با همین روند پیش برویم ما هم در جنگ با خدا سهیم شدهایم و
سرانجامی جز زوال و فروپاشی در انتظارمان نیست همانگونه که امروزغرب دارد روبه
زوال و فروپاشی میرود و ای کاش عدهای به جای پرستش غرب بحران زده به اصل خود باز
میگشتند.
پژویان: اقتصاد یعنی
من!
جمشید پژویان، عضو هیات علمی دانشگاه
علامه طباطبایی و رییس شورای رقابت در گفتگو با یک هفتهنامه درباره تفکرات
اقتصادی خود سخن گفته است. او در این گفتگو میگوید: من بودم که برای اولین بار
اقتصاد بخش عمومی را در ایران درس دادم. آنچه در حال حاضر در دانشگاهها تدریس میشود
در اصل چیزی است که تدریس آن را بنده شروع کردم و میراثی از علم و دیدگاه من است.
بخش هایی از این گفت و گو در ادامه آمده
است:
* در این مورد که چه افرادی به علم اقتصاد خیانت کردهاند
اتفاقاً فهرستی از افراد و جریانهای مشخص دارم و معتقدم اکثر این آقایان به داشتههای
علمی خود خیانت کردهاند اما من به اندازه یک مو از اعتقادات و دانشی که آموختهام،
عقبنشینی نکردهام.
* پشت علم اقتصاد محکم ایستادهام و
از آن دفاع کردم. شاید به خاطر این دفاع قاطعانه باشد که امروز انگ خیانت را به من
میزنند. سند آن هم حداقل در دو مورد موجود است. یکی در دولت آقای هاشمی که من
مصرانه به دنبال راهحلهایی برای کاهش فقر در کشور بودم و بحث اقشار آسیبپذیر را
پیگیری میکردم که آقای مرحوم دکتر نوربخش هم در جریان این کارها بودند. سند دوم
هم مجموعه تلاشهایی است که در 30 سال گذشته در مورد بزرگترین اصلاح ساختار
اقتصاد ایران پیگیری کردم که خوشبختانه در دولت آقای احمدینژاد با نام هدفمندی
یارانهها شروع شد.
* بنده هیچگاه به طور مستقیم مشاور
اقتصادی آقای احمدینژاد نبودهام و به ایشان مشاوره اقتصادی ندادهام. معمولاً
نظراتم را درباره رویکرد اقتصادی دولت با چند تن از دانشجویان سابقم مانند دکتر
حسینی و دکتر فرزین در میان میگذاشتم و مثلاً اشاره میکردم که این سیاست یا آن
سیاست ممکن است جواب بدهد و بهتر است چگونه اقتصاد کشور را مدیریت کنند.
* من معتقدم آنها که منتظر میمانند یا
دیگران را منتظر میگذارند تا شرایط برای اصلاح ساختار مطلوب شود، همانها هستند
که نمیخواهند هیچ اصلاح ساختاری در اقتصاد ایران صورت گیرد. اینگونه تفکرات،
اصلاح ساختار اقتصادی کشور را برای سالهای طولانی به تعویق میاندازد. آنهایی که
بعد از انقلاب به جای اینکه متکی بر اصول اقتصاد، سیاستگذاری کنند، آزمون و خطا
کردند، دچار اشتباه شدند. آنها که سراغ راهحلهای کلان اقتصادی رفتند. آنهایی که
جلوی اصلاح قیمتها را گرفتند و دولت را تا توانستند بزرگ کردند و از حجم بخش
خصوصی کاستند. آنهایی که حتی میخواستند تجارت را هم دولتی کنند. آنهایی که به جای
اصلاح ساختار اقتصاد به اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی بانک جهانی تن دادند؛ و فقط
نرخ ارز را مشکل میدانستند هر چند ارز نیز یکی از مشکلات ساختاری بود، ولی کلید
حل مسائل ساختاری نبود، آنها اقتصاد کشور را دچار مشکل کردند.
عدهای بحث اقتصاد اسلامی را مطرح کردند و
سطح دین را به عنوان سندی بالادستی و یک مکتب فکری در حوزه اقتصاد یک کشور خاص
پایین آوردند. فکر کردند با طرح این ماجرا میتوانند اقتصاد علمی و اقتصاد متداول
را کنار بگذارند. اگرنه ما از نظر تئوریها و نظریههای اقتصادی هنوز چیزی به نام
اقتصاد اسلامی نداریم
* اقتصاد اسلامی ناشی از نگاهی بود که یک
عده میگفتند ایدئولوژی اسلامی نسبت به هر ایدئولوژی دیگر برتری دارد و در برخی از
اصول متفاوت است. درست است که در اسلام تفاوتهای مثبتی وجود دارد اما نمیتوان
گفت ادیان دارای مکتب خاص اقتصادی هستند. بلکه نرمها و دستوراتی در اسلام وجود
دارد که در اقتصاد تاثیر مثبت میگذارند. بنابراین نمیتوان گفت اقتصاد اسلامی
رویکردی خاص دین اسلام است و اقتصاد مسیحی خاص مسیحیت.
* عدهای بحث اقتصاد اسلامی را مطرح کردند و
سطح دین را به عنوان سندی بالادستی و یک مکتب فکری در حوزه اقتصاد یک کشور خاص
پایین آوردند. فکر کردند با طرح این ماجرا میتوانند اقتصاد علمی و اقتصاد متداول
را کنار بگذارند. اگرنه ما از نظر تئوریها و نظریههای اقتصادی هنوز چیزی به نام
اقتصاد اسلامی نداریم.
* من اقتصاددان هستم، همین و بس. شاید
تنها کسی بودم که تحصیلات خود را در اقتصاد بخش عمومی، زمانی که تازه داشت این
شاخه از دانش اقتصاد شکل میگرفت و هنوز فراگیر نشده بود، آموختم و تز خود را در
این باره نوشتم. بعد از اینکه برگشتم همواره مطالعاتم در این حیطه بوده است. من
بودم که برای اولین بار اقتصاد بخش عمومی را در ایران درس دادم. آنچه در حال حاضر
در دانشگاهها تدریس میشود در اصل چیزی است که تدریس آن را بنده شروع کردم و
میراثی از علم و دیدگاه من است.
* نه آقای احمدینژاد و نه هیچ کدام از
روسای جمهور قبلی تحصیلات اقتصادی نداشتند، در نتیجه باید دید آن کسانی که مباحث
اقتصادی را برای این روسای جمهور به عنوان مشاور و غیره مطرح میکنند چه
دیدگاههایی را داشتهاند و دارند.
* من معتقد نیستم که اجرای قانون هدفمندی با
شکست مواجه شده باشد. شاید در برخی موارد اجرای آن به درستی صورت نگرفت اما
دستاوردهای زیادی برای اقتصاد کشور داشت. توزیع درآمد اصلاح شد.
* میتوانم بگویم تورمی که ناشی از هدفمندی
یارانهها باشد بیشتر از حدود 10 تا 15 درصد نیست. اولاً نقدینگی ربط زیادی به
هدفمندی ندارد، چون اگر هدفمندی اجرا میشد، اثری بر روی نقدینگی نمیگذاشت.
* شورای رقابت نمیتواند بدون
عیب باشد. قانون مربوط به شکلگیری این شورا حدود 15 سال پیش طراحی و نوشته شد که
این هم جزو دستاوردهای مطالعات جمعی ما بوده است.
* مصاحبه آقای غضنفری وزیر صنعت (علیه من و
شورای رقابت) باعث تعجب من شد. نمیدانم، چه چیزی یکشبه موجب تغییر 180
درجهای نظر ایشان در خصوص شورای رقابت شد. تا قبل از اینکه آن حرفها را بزنند
کاملاً با بنده همسو بودند و حتی در مورد سازمان حمایت پیشنهاد دادند آن بخشی که
با وظایف ما تداخل دارد، جدا یا منحل شود. حتی میگفتند از ساختمان چهار طبقه شما
دو طبقهاش باید برای ما باشد تا با هم تعامل داشته باشیم. وزارت صنعت و معدن و
تجارت مسوول سیاستگذاری در بخش صنعت و بازرگانی کشور است نه اینکه سیاستگذار در
مسائل اقتصادی.
* وقتی شما مورد حمله قرار میگیرید،
میتوانید بگویید من جزو مدافعان دفاع نیستم؟ ما الان در مقابل حمله اقتصادی قرار
داریم و قطعاً هم باید دفاع کنیم. عین یک دفاع نظامی، خیلی مهم است که ما به چه
طریقی این دفاع را از نظر اقتصادی انجام دهیم.
مصاحبه آقای غضنفری وزیر صنعت (علیه من و
شورای رقابت) باعث تعجب من شد. نمیدانم، چه چیزی یکشبه موجب تغییر 180
درجهای نظر ایشان در خصوص شورای رقابت شد. تا قبل از اینکه آن حرفها را بزنند
کاملاً با بنده همسو بودند و حتی در مورد سازمان حمایت پیشنهاد دادند آن بخشی که
با وظایف ما تداخل دارد، جدا یا منحل شود
* تصور میکنم تهمتهایی که درباره
پوپولیست بودن به این دولت میزنند، بیانصافی است. چون در کل تفاوت قابل ملاحظهای
از نظر رویکرد سیاسی و اجتماعی با دیگر دولتها نداشته است. ولی به هر حال من
تلاشم این است که به دولتهایی که سیاستگذاریهایشان به نفع مردم است کمک کنم. حتی
اگر یک دولت پوپولیست سیاسی در جهت بهبود وضعیت اقتصادی مردم بخواهد عمل کند من آن
را پیشنهاد میکنم زیرا من قصد سرنگونی دولتی را ندارم چون هدف من غیر سیاسی است و
در جهت منافع مردم است.
* وقتی که 30 سال در دانشگاه تدریس
کنی و نتیجه پژوهشهای خود را ببینی معلوم است راضی به نظر خواهی رسید. شورای
رقابت و قانون هدفمندی به طور غیرمستقیم از یادگارهای من در اقتصاد ایران است. به
این افتخار میکنم که توصیه من برای افزایش قیمت خرید گندم موجب شد فقر روستاها
ظرف سه، چهار سال، از 30 درصد به حول و حوش 14 درصد برسد.
بخش اقتصاد تبیان