زمانی برای نقد
تقریباً یک هفته ای از خلق حماسه سیاسی ملت ایران گذشته است و رئیس جمهور منتخب مردم انتخاب شده است. دیگر وقت ماندن در حوادث انتخابات به پایان رسیده است و حال باید نشست و دلایل شکست را بررسی و در طول چهار سال آتی در رفع این نقاط ضعف همت و تلاش مضاعف کرد و نقاط قوت را تقویت کرد.
در انتخابات سال 1392 متأسفانه باید گفت که هیچ یک از نامزدهای محترم پشتوانه فکری قوی که بتوان با تکیه برآن قوه مجریه کشور را اداره کرد، در دست نداشتند و این ضعف به خصوص در جبهه اصولگرایان قابل نقد است. هم حوزه و هم دانشگاه در مدت این چند سال نیروی فکری مورد نظر کشور را نتوانستند تربیت کنند و اگر هم به ظاهر نامزدهایی از نقاط قوتی برخوردار بودند بیشتر مدیون روحیه انقلابی و جهادی خود در دوران دفاع مقدس بودند.
جناب آقای جلیلی و قالیباف به عنوان دو فرد اصولگرای صحنه رقابت از داشتن برنامه منسجم برای اداره کشور تقریباً تهی بودند و این تهی بودن در مناظره ها کاملاً مشهود بود.
این بر همگان روشن است که پاشنه آشیل کشور در شرایط کنونی در زمینه اقتصادی نگران کننده است هشداری که امام خامنه ای(مدظله العالی) سالهاست می دهند و دوستان هم سالهاست که نمی شنوند!
و ما در این زمینه در آینده بسیارآسیب پذیرخواهیم بود همان طور که در گذشته هم ضربات پی در پی به این بخش وارد شده است. ( با توجه به فروپاشی اقتصاد به اصطلاح ابر قدرت ها در صحنه جهانی آسیب پذیری ما به مرور بیشتر می شود.)
با کمال تأسف باید گفت که هیچ کدام یک از نامزدهای محترم در فکر تهیه یک برنامه اقتصادی جامع و کارآمد برای اداره کشور نبودند. بحث ادامه دادن طرح هدفمندی یارانه ها و پرداخت یارانه، مسکن مهر و... که توسط بعضی از نامزدها مطرح شد که حرف جدیدی در زمینه تحول اقتصادی نبود بلکه ادامه کار دولت نهم و دهم است که البته باید با دقت و جانبه نگری بیشتری ادامه یابد.
نظریه پردازان اقتصادی که در تیم دکتر جلیلی حضور داشتند همان افرادی بودند که در دانشگاه امام صادق (علیه السلام) در دولت نهم و دهم به اقتصاد فریدمنی رسیده و احتمالاً ادامه دهنده وضع اقتصادی فعلی بودند و حرف جدیدی برای طرح تحول اقتصادی که مدنظر امام خامنه ای(مدظله العالی) است در میان نبود. حتی در جبهه اصلاح طلبان که آقای روحانی نماینده این طیف بود (ایشان هم نماینده اصلاح طلبان بودند، هم جنبش سبز، هم جنبش کلید وهم نماینده جامعیت روحانیت مبارز، که البته شنیده ها حاکی از این است که سهم نماینده این گروه بخاطر انجام وظیفه، آن هم به نحو احسن محفوظ است و قرار است آقای ولایتی جایگزین دکتر سعید جلیلی شوند! فقط توجه داشته باشید جنبش سبز کجا و روحانیت مبارز کجا؟! خدا به داد برسد با سهم خواهی این گروه ها از آقای روحانی. کلاً این فرد روحانی منهای اسلام، جمع نقیضین است.) آقای روحانی در مکتب اقتصادی مورد نظرشان پس از سالها تلاش (!) به مکتب نئوکینزی ها رسیدند این در حالی گفته می شود که کشورهای سردمدار این مکتب مانند یونان امروز در منجلاب مشکلات اقتصادی گیر افتاده اند و ما هم دنبال این ها را افتادیم.(کلاً همیشه راه می افتیم دنبال دیگران و حرفی از خودمان نداریم!)
از نظر انتخاب گفتمان هم دوستان اصولگرا باید دقت داشته باشند که دیگر نباید از مفاهیم عمیق کلان استفاده کرد که سرمایه های اصلی نظام است و شکست آنها به نحوی باعث تضعیف نظام می شود. اشتباهی که دکتر محمود احمدی نژاد در شروع دولت نهم انجام دادند و دو مفهوم عمیق مهدویت و عدالت طلبی را بکار گرفتند اما در ادامه راه نه تنها هیچ کدام از این دو مفهوم آنچنان که شایسته بود مورد استفاده قرار نگرفت که هیچ بلکه به شدت تضعیف شد و حال برای از نو دوباره به میدان آوردن این مفاهیم سالها فرصت لازم است. (بنده به هیچ وجه قصد تخریب و سیاه نمایی دولت را ندارم بلکه نقدی دلسوزانه و دوستانه نسبت به دوستان اصولگراست. من در موقع مناسب به طور کامل به نقد دولت دکتر احمدی نژاد خواهم پرداخت. البته با قدردانی از زحمات کشیده شده در مدت 8 سال دولتمردان اما هیچ کس با اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر دوستان مخالف نیست و این نقد ها کمک به اصلاح و پیشرفت کشوراست.)
گفتن و تیتر کردن " گفتمان انقلاب اسلامی" توسط جریان اصولگرایی و برداشت کلی و ناقص مردم از این گفتمان بهترین دلیل برای این موضوع است که آرمان گرایی و کلی گویی جای برنامه را نمی گیرد. من نمی گویم دوستان برنامه نداشتند اما مطمئناً برنامه بسیار ضعیف بوده است و در اندازه گفتمان انقلاب اسلامی نبوده البته تلاش دوستان شایسته تقدیر است اما کم است.
به صحنه آوردن اسلام ناب آرزوی ماست، اما چگونه؟
گفتمان انقلاب اسلامی بسیار خوب است اما مسئله اینجاست که چگونه؟
این به صحنه آوردن گفتمان انقلاب است که بسیار با اهمیت و مشکل است وگرنه انتخاب مسیر با توجه به منویات امام خامنه ای(مدظله العالی) کار دشواری نیست اما چگونه رفتن هم به همان اندازه اهمیت دارد.
ما نشان دادیم که در گذشته در پیاده سازی این مفاهیم عمیق به شدت دچار مشکل شدیم و به انحراف رفتیم.
یا نمی توانیم این مفاهیم را به صحنه بیاوریم و یا اینکه ناقص و نابخردانه دست به تخریب می زنیم. درست مانند مفهوم عمیق مهدویت که توسط دولت نهم و دهم کاملاً تخریب شد و برای دوباره از نو ساختن و ترمیم آن در افکار جامعه باید سالها تلاش کرد.
دوستان اصولگرا باید بپذیرند که دست خالی، بدون داشتن هیچ عقبه فکری و کادر سازی و داشتن نظریه های جامعه سازی وارد میدان شدند.
این آسیب ها در تمام برنامه های نامزدها از برنامه اقتصادی گرفته تا فرهنگی و اجتماعی به خوبی قابل لمس بود و از یک نظر خدا را شاکریم که دولت در دست اصولگرایان نیفتاد و فرصتی برای خودسازی به وجود آمد چون در شرایط مرگ بار اقتصاد جهان با دست خالی نمی شد کشور را اداره و به سوی پیشرفت و توسعه هدایت کرد. البته منظور من از دست خالی این نیست که دوستان یک شبه وارد میدان شده اند، قطعاً برنامه ای مدنظر داشته اند اما این برنامه ها در سطح خرد قابل قبول است نه در سطح کلان و در جایگاه به دست گرفتن قدرت اجرایی کشور و اینکه با نظریه های تاریخ مصرف گذشته غربی نمی توان راه پیشرفت و عزت کشور را ادامه داد.
با امید به اینکه دوستان در مدت چهارسال پیش رو بسیار عمیق تر و جدی تر به مسائل مدیریتی کشور توجه نمایند و در این مدت کادر سازی قوی انجام دهند و تمام نقاط ضعف را به حداقل برسانند.
مدیریت ام القری جهان اسلام جز با داشتن ایمان قوی، گام های استوار، داشتن و استفاده کردن از پشوانه های عمیق فکری و بومی اسلامی ــ ایرانی امکان پذیر نیست.
اما در انتها باید بگویم که اصولگرایان در این انتخابات به حق، تقوای سیاسی را به نمایش گذاشتند و درس مردانگی را برای دیگر رقبا به یادگار نهادند و این سیاستی است که در سایه اخلاق دینی عزت می یابد. اصولگرایان در عرصه اخلاق انتخابات دمکراتیک گوی سبقت را از دوستان اصلاح طلب (مدعی دمکراسی) ربودند و سالها اصلاح طلبان باید بدوند تا به این سطح از اخلاق سیاسی برسند.
در پایان فرا رسیدن عید بزرگ نیمه شعبان را به تمام دوستان تبریک
می گویم و دعا می کنم همه دوستانی که برای زمینه سازی ظهور تلاش
می کنند، همواره سربازانی ثابت قدم، وفادار، با قلب هایی قوی و پرامید برای
امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشند.
اللهم عجل لولیک الفرج