سورنا

شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۳۲ ب.ظ

شعر هفت متعلق ایمان برای آموزش به کودکان

به سایت آیت مداری مراجعه فرمایید:


ayatmadari.ir



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۳۲
فطرس سورنا
يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۱۴ ب.ظ

حکومت عوض شده!؟


 

هرچه به پایان دولت دهم و شروع دولت یازدهم نزدیک می‌شویم، 

شاهد شروع حرکاتی هستیم که دربعضی مواقع این احساس به انسان دست می‌دهد که نکند عده ای احمق فکر کرده‌اند حکومت عوض شده!

و به نوعی ژست آزادی، پیروزی و شروع دوباره حقوق مدنی و... می‌گیرند.

قابل توجه برخی از الکی خوش‌ها:

اینجا، هنوزهم حکومت جمهوری اسلامی ایران، به رهبری امام خامنه ای(مدظله العالی) است. 

عده ای مرد هم هنوز هستند که جلوی جفتک زدن‌های شما را بگیرند پس زیاد احساس شادی نکنید و جنبه پیروزی در یک انتخابات دمکراتیک 4 ساله را داشته باشید.

در روزهای ابتدایی که خبر انتخاب شدن روحانی منتشر شد و طرفداران شعارهای ایشان به بهانه شادی به خیابان‌ها ریختند و شروع کردند به زیر سوال بردن ارزش‌های حاکم بر جامعه اسلامی و بعضی از خانم‌ها  به خاطراحساس آزادی مفرط، کشف حجاب کردند و بازار بزن وبرقص و... گرم بود پیش بینی اوضاع آتی دولت منتخب کار چندان سختی نبود، چون تنها چیزی که باعث رأی آوردن این بنده خدا شد، شعار آزادی رفیق قدیمی‌اش خاتمی و حمایت اقتصادی اکبر شاه بود وگرنه این فرد عرضه مدیریت خانواده خودش را هم نداشت چه رسد به کشوری با این عظمت.

این ماجراها گذشت، تا اینکه در این اواخر کار به دست عده‌ای سینماگرافتاد که شروع به جولان دادن کنند وبرای بازگشایی خانه سینما( شما بخوانید خانه فساد) که پلمپ آن را به نوعی نمادی از نافرمانی مدنی می‌دانند( دوباره حقوق مدنی، آزادی زنان و آشتی با ملت‌ها که منظور کدخدا آمریکاست و...شروع شد.) و با گذشت 2 سال از صدور حکم تعطیلی دائم تازه به یاد تجمع و مصادره غیرقانونی میکده افتادند چون بوی خوبی انگار به مشامشان رسیده است.(دوستان هر بویی که بوی تدبیر و امید نیست، شاید داشتند خر داغ می‌کردند.)

و در این اجتماع تنها 50 نفر از مجموع 2500 نفر عضو جامعه اصناف سینما حضور داشتند.

50 نفری که درطول فعالیت خانه سینما به اندازه کافی حق سایر اعضا را خورده و برده‌اند.

و وقتی پای کسی به نام علیرضا داوودنژاد (که به تازگی جایزه گرفته،آن هم به خاطر فیلم خواب آوری به نام کلاس هنر پیشگی که دولتی ها جایزه را نه به خاطر خود فیلم بلکه به خاطر تکریم بنیان خانواده به ایشان دادند!) درمیان باشد دیگر جای شکی برای اثبات رابطه این خانه فساد با عوامل ضد انقلاب مرتبط با خارج از کشور و حمایت از جریان فتنه و...باقی نمی‌ماند. گرچه افرادی همچون؛ اصغر فرهادی( که به بی‌غیرتی مشهور و اسکار بگیرشده به خاطر خوش رقصی و خوب دم تکان دادن)، پرویز پرستویی، پگاه آهنگرانی(تازه حسن فریدون ازش قدردانی کرده به خاطر تلاش درستاد انتخاباتی وتمام قد جلوش بلند شده)، هانیه توسلی و... هم در این تجمع حضور داشتند.

گرچه بعید نیست با آمدن دولت تسلیم وافول بازهم در خانه فساد باز شه!

در ضمن اخیراً سایت خبر آنلاین شروع به... کرده و خبر از حضور جک استرو برای مراسم تحلیف حسن فریدون داده، فقط امیدواریم که این خبر دروغ باشه چون اگه راست باشه کاسه صبر ما هم لبریز میشه و با گوجه گندیده و تخم مرغ به استقبال جک می‌ریم...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۹:۱۴
فطرس سورنا
چهارشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۳۶ ب.ظ

استراتژیست‌های کوچک


  

دوباره باز به یاد دوران کودکی و مدرسه افتادم، روزهایی که بزرگترین ناراحتی‌هایم در مقایسه با امروز بسیار شیرین و دلچسب  بود.

زنگ انشاء و موضوع‌های تکراری؛ تابستان خود را چگونه گذراندید؟ علم بهتر‌است یا ثروت؟ و...

در مدرسه به ما خیلی حرفها آموختند، وقت و‌عمر ما را پشت نیمکت‌های چوبی به راحتی به یغما بردند و ما کودکانه خوشحال و شاد بودیم به خاطر بزرگ شدن و وارد دنیای آدم بزرگ‌ها شدن و بی‌خیال روزهای پیش‌رو...

همیشه به ما می‌گفتند که باید انتخاب کنیم علم بهتراست یا ثروت؟ اما هیچ گاه به ما نگفتند که علم و ثروت هدف نیست و نقش ایمان به خدا از همه چیز بالاتر است، هیچ گاه به ما نیاموختند که بدون توکل بر خدا، عالم یا تاجر بودن ارزشی ندارد و اگر خدا از ما راضی نباشد، ما زندگی را باخته‌ایم وجاهل‌ترین و فقیرترین آدم روی زمین هستیم.

افق دید ما را کوتاه نگه داشتند و ما را مشغول دنیا کردند. ما را با نمره 20سرگرم کردند و دنبال نخود سیاه فرستادند!

نمی‌دانم، شاید از روی نادانی، نفهمیدند که چه جفایی در حق نسل جوان کشور خود کردند. ما دل خوش بودیم که در نظام جمهوری اسلامی درس می‌خوانیم اما در حقیقت در سر کلاس‌های زیست شناسی داشتیم داروین را پرستش می‌کردیم و در سر کلاس فلسفه، سقراط و افلاطون و ارسطو را پیامبر می‌خواندیم و شهید! و فقط در سر کلاس قرآن و دینی، یادمان می‌افتاد که مسلمانیم! و هنوز به خوبی، حرف امام خمینی(ره) را که در‌ابتدای کتابم به یادگار نوشته شده بود را به یاد دارم:

"امید من به شما دبستانی‌هاست." و من فقط از کودکی می‌خواستم طوری رفتار کنم که امیدش را ناامید نکنم!

امام خوبی‌ها، حال امیدهایتان چطوراست!؟

هنگامی که شنیدم استاد حسن عباسی کلاس‌های استراتژی برای کودکان را بنیان نهادند و شروع به‌ تربیت استراتژیست‌های کوچک کردند، بسیار خوشحال شدم و به یاد دوران مدرسه خودم افتادم و به یاد عمری که به سرعت گذشت و بنیان های فکری که بر اساس دیدگاه اومانیستی شکل گرفت و فرصت‌هایی که از دست رفت...

درس استراتژی برای کودکان که در مقطع ابتدایی و در مدرسه سروش از 2سال پیش به اجرا درآمد، نشان داد که چقدر کودکان ما تشنه این مطالب هستند و حکمت برای کودکان که تا قبل از این درسی فراموش شده بود چگونه توانسته بنیان‌های فکری کودکان را به درستی بنا کند و این سرمایه عظیم کشور را به مسیر حق راهنمایی نماید.

(سایت استراتژی برای کودکان به تازگی رونمایی شده است)

با آرزوی توفیقات روزافزون برای "استاد حسن‌عباسی" و تقدیر‌وتشکر به‌خاطر تلاش‌های شبانه روزی ایشان برای تربیت نسل جوان کشور، به امید روزی که بتوانیم زحمات ارزشمند ایشان را جبران نماییم.

استاد؛ خدا قوت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۶:۳۶
فطرس سورنا
جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۵۸ ب.ظ

زمانی برای نقد

 

 

تقریباً یک هفته ای از خلق حماسه سیاسی ملت ایران گذشته است و رئیس جمهور منتخب مردم انتخاب شده است. دیگر وقت ماندن در حوادث انتخابات  به پایان رسیده است و حال باید نشست و دلایل شکست را بررسی و در طول چهار سال آتی در رفع این نقاط ضعف همت و تلاش مضاعف کرد و نقاط قوت را تقویت کرد.


در انتخابات سال 1392 متأسفانه باید گفت که هیچ یک از نامزدهای محترم پشتوانه فکری قوی که بتوان با تکیه برآن قوه مجریه کشور را اداره کرد، در دست نداشتند و این ضعف به خصوص در جبهه اصولگرایان قابل نقد است. هم حوزه و هم دانشگاه در مدت این چند سال نیروی فکری مورد نظر کشور را نتوانستند تربیت کنند و اگر هم به ظاهر نامزدهایی از نقاط قوتی برخوردار بودند بیشتر مدیون روحیه انقلابی و جهادی خود در دوران دفاع مقدس بودند.


جناب آقای جلیلی و قالیباف به عنوان دو فرد اصولگرای صحنه رقابت از داشتن برنامه منسجم برای اداره کشور تقریباً تهی بودند و این تهی بودن در مناظره ها کاملاً مشهود بود.

این بر همگان روشن است که پاشنه آشیل کشور در شرایط کنونی در زمینه اقتصادی نگران کننده است هشداری که امام خامنه ای(مدظله العالی) سالهاست می دهند و دوستان هم سالهاست که نمی شنوند!

و ما در این زمینه در آینده بسیارآسیب پذیرخواهیم بود همان طور که در گذشته هم ضربات پی در پی به این بخش وارد شده است. ( با توجه به فروپاشی اقتصاد به اصطلاح ابر قدرت ها در صحنه جهانی آسیب پذیری ما به مرور بیشتر می شود.)

با کمال تأسف باید گفت که هیچ کدام یک از نامزدهای محترم در فکر تهیه یک برنامه اقتصادی جامع و کارآمد برای اداره کشور نبودند. بحث ادامه دادن طرح هدفمندی یارانه ها و پرداخت یارانه، مسکن مهر و... که توسط بعضی از نامزدها مطرح شد که حرف جدیدی در زمینه تحول اقتصادی نبود بلکه ادامه کار دولت نهم و دهم است که البته باید با دقت و جانبه نگری بیشتری ادامه یابد.


نظریه پردازان اقتصادی که در تیم دکتر جلیلی حضور داشتند همان افرادی بودند که در دانشگاه امام صادق (علیه السلام) در دولت نهم و دهم به اقتصاد فریدمنی رسیده و احتمالاً ادامه دهنده وضع اقتصادی فعلی بودند و حرف جدیدی برای طرح تحول اقتصادی که مدنظر امام خامنه ای(مدظله العالی) است در میان نبود. حتی در جبهه اصلاح طلبان که آقای روحانی نماینده این طیف بود (ایشان هم نماینده اصلاح طلبان بودند، هم جنبش سبز، هم  جنبش کلید وهم نماینده جامعیت روحانیت مبارز، که البته شنیده ها حاکی از این است که سهم نماینده این گروه بخاطر انجام وظیفه، آن هم به نحو احسن محفوظ است و قرار است آقای ولایتی جایگزین دکتر سعید جلیلی شوند! فقط توجه داشته باشید جنبش سبز کجا و روحانیت مبارز کجا؟! خدا به داد برسد با سهم خواهی این گروه ها از آقای روحانی. کلاً این فرد روحانی منهای اسلام، جمع نقیضین است.) آقای روحانی  در مکتب اقتصادی مورد نظرشان پس از سالها تلاش (!) به مکتب نئوکینزی ها رسیدند این در حالی گفته می شود که کشورهای سردمدار این مکتب مانند یونان امروز در منجلاب مشکلات اقتصادی گیر افتاده اند و ما هم دنبال این ها را افتادیم.(کلاً همیشه راه می افتیم دنبال دیگران و حرفی از خودمان نداریم!)


از نظر انتخاب گفتمان هم دوستان اصولگرا باید دقت داشته باشند که دیگر نباید از مفاهیم عمیق کلان استفاده کرد که سرمایه های اصلی نظام است و شکست آنها به نحوی باعث تضعیف نظام می شود. اشتباهی که دکتر محمود احمدی نژاد در شروع دولت نهم انجام دادند و دو مفهوم عمیق مهدویت و عدالت طلبی را بکار گرفتند اما در ادامه راه نه تنها هیچ کدام از این دو مفهوم آنچنان  که شایسته بود مورد استفاده قرار نگرفت که هیچ بلکه به شدت تضعیف شد و حال برای از نو دوباره به میدان آوردن این مفاهیم سالها فرصت لازم است. (بنده به هیچ وجه قصد تخریب و سیاه نمایی دولت را ندارم بلکه نقدی دلسوزانه و دوستانه نسبت به دوستان اصولگراست. من در موقع مناسب به طور کامل به نقد دولت دکتر احمدی نژاد خواهم پرداخت. البته با قدردانی از زحمات کشیده شده در مدت 8 سال دولتمردان اما هیچ کس با اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر دوستان مخالف نیست و این نقد ها کمک به اصلاح و پیشرفت کشوراست.)

گفتن و تیتر کردن " گفتمان انقلاب اسلامی" توسط جریان اصولگرایی و برداشت کلی و ناقص مردم از این گفتمان بهترین دلیل برای این موضوع است که آرمان گرایی و کلی گویی جای برنامه را نمی گیرد. من نمی گویم دوستان برنامه نداشتند اما مطمئناً برنامه بسیار ضعیف بوده است و در اندازه گفتمان انقلاب اسلامی نبوده البته تلاش دوستان شایسته تقدیر است اما کم است.

به صحنه آوردن اسلام ناب آرزوی ماست، اما چگونه؟

گفتمان انقلاب اسلامی بسیار خوب است اما مسئله اینجاست که چگونه؟

این به صحنه آوردن گفتمان انقلاب است که بسیار با اهمیت و مشکل است وگرنه انتخاب مسیر با توجه به منویات امام خامنه ای(مدظله العالی) کار دشواری نیست اما چگونه رفتن هم به همان اندازه اهمیت دارد.

ما نشان دادیم که در گذشته در پیاده سازی این مفاهیم عمیق به شدت دچار مشکل شدیم و به انحراف رفتیم.

یا نمی توانیم این مفاهیم را به صحنه بیاوریم و یا اینکه ناقص و نابخردانه دست به تخریب می زنیم. درست مانند مفهوم عمیق مهدویت که توسط دولت نهم و دهم  کاملاً تخریب شد و برای دوباره از نو ساختن و ترمیم آن در افکار جامعه باید سالها تلاش کرد.

دوستان اصولگرا باید بپذیرند که دست خالی، بدون داشتن هیچ عقبه فکری و کادر سازی و داشتن نظریه های جامعه سازی وارد میدان شدند.

این آسیب ها در تمام برنامه های نامزدها از برنامه اقتصادی گرفته تا فرهنگی و اجتماعی به خوبی قابل لمس بود و از یک نظر خدا را شاکریم که دولت در دست اصولگرایان نیفتاد و فرصتی برای خودسازی به وجود آمد چون در شرایط مرگ بار اقتصاد جهان  با دست خالی  نمی شد کشور را اداره و به سوی پیشرفت و توسعه هدایت کرد. البته منظور من از دست خالی این نیست که دوستان یک شبه وارد میدان شده اند، قطعاً برنامه ای مدنظر داشته اند اما این برنامه ها در سطح خرد قابل قبول است نه در سطح کلان و در جایگاه به دست گرفتن قدرت اجرایی کشور و اینکه با نظریه های تاریخ مصرف گذشته غربی نمی توان راه پیشرفت و عزت کشور را ادامه داد.


با امید به اینکه دوستان در مدت چهارسال پیش رو بسیار عمیق تر و جدی تر به مسائل مدیریتی کشور توجه نمایند و در این مدت کادر سازی قوی  انجام دهند و تمام نقاط ضعف را به حداقل برسانند.

مدیریت ام القری جهان اسلام جز با داشتن ایمان قوی، گام های استوار، داشتن و استفاده کردن از پشوانه های عمیق فکری و بومی اسلامی ــ ایرانی امکان پذیر نیست.

اما در انتها باید بگویم که اصولگرایان در این انتخابات به حق، تقوای سیاسی را به نمایش گذاشتند و درس مردانگی را برای دیگر رقبا به یادگار نهادند و این سیاستی است که در سایه اخلاق دینی عزت می یابد. اصولگرایان در عرصه اخلاق انتخابات دمکراتیک گوی سبقت را از دوستان اصلاح طلب (مدعی دمکراسی) ربودند و سالها اصلاح طلبان باید بدوند تا به این سطح از اخلاق سیاسی برسند.

 

 

 

در پایان فرا رسیدن عید بزرگ نیمه شعبان را به تمام دوستان تبریک

می گویم و دعا می کنم همه دوستانی که برای زمینه سازی ظهور تلاش

می کنند، همواره سربازانی  ثابت قدم، وفادار، با قلب هایی قوی و پرامید برای

امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشند.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۵۸
فطرس سورنا
شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۴۴ ب.ظ

برگ برنده



تاریخ دوباره از نو تکرار می شود و ما به جای عبرت گرفتن چه احمقانه اشتباهات گذشته را باز هم تکرار می کنیم.

فتح احد دوباره تکرار شده است، هنگامی که مسلمانان، پیروزان میدان نبرد حق و باطل به هوای جمع کردن غنائم جنگی تقوا را فراموش کرده و در مقابل امر ولی خود لجاجت کردند و شکست را با دستان خود رغم زدند.

غفلت کردیم ! مالک را از جلوی خیمه معاویه برگرداندند ! جان شما و جان علی...

ابتدا باید از حضور پرشور و گسترده مردم عزیز کشورم در عرصه انتخابات تشکر و قدردانی نمایم و رقم زدن حماسه سیاسی را تبریک عرض کنم امید که تمام حماسه ها همراه با بصیرت باشد.

به گفته مقام معظم رهبری آراء مردم پشتوانه قوی برای نظام جمهوری اسلامی ایران است و بابت آری گفتن دوباره مردم به نظام جمهوری اسلامی ایران و به نمایش در آمدن دوباره اقتدار کشورم بسیار خوشحالم و این است مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی ایران.

هنگامی که شمارش آراء شروع شد و نتایج اولیه آن به مردم گزارش داده شد عده ای بهت زده شده اند که چرا حسن روحانی!!؟؟

دوستان عزیز در حکومت ما همواره میزان رأی ملت بوده است و ما هم از رأی اکثریت تمکین می‌کنیم. اما نکته قابل توجه این است که جمع کردن رأی مردم به چه قیمت؟

آری، بصیرت تزریق کردنی نیست که با تزریق آن گمان کنیم که مردم دیگر واکسینهشده اند و دیگر امکان گمراهی نیست و نظام دیگر از جانب دشمنان مورد تهدید قرار نمی گیرد.

هنگامی که اصولگرایان در جبهه خود بر سر ائتلاف چانه زنی می کردند، هنگامی که چتر اصولگرایی بر سر هر کسی از ساکتین فتنه تا... گرفته شد، هنگامی که اصولگرایی عمیق مورد حمله قرار گرفت و در خیمه اصولگرایان عده ای با تفرقه اندازی حکومت کردند، پیش بینی چنین نتیجه ای کار دشواری نبود.

آقایان ولایتی و رضایی که هیچ گاه خط خودشان را با نظام مشخص نکردند و همواره سرباز گوش به فرمان رفسنجانی بودند بر روی تصمیم غلط خودشان اصرار ورزیدند که البته خوب ایفای نقش کردند برای بزرگشان!

در این مدت عده ای فقط خودشان را پشت سر افراد ذلیل و بدبختی همچون هاشمی رفسنجانی و خاتمی پنهان کردند و مانند گدا به دنبال جلب رأی طرفداران آنها بودند.

با استفاده ابزاری از سخنان رهبری در مستند هایشان به دنبال جلب رأی عوام بودند و دروغ گویی و بی اخلاقی ا به آخر رساندند، ما رئیس جمهوری می خواهیم که اسوه مردانگی باشد نه اینکه در نا مردی و دورویی حرف اول را بزند.

ما در این چهار سال هوشیار تر از همیشه حرکات شما را زیر نظر داریم، آمدن شما برای ما پایان راه نیست، طشت رسوایی شما را بر زمین می اندازیم، از اولین روز ریاست جمهوری شما تا آخرین روز سر تا پا مالک اشتر علی می شویم هر چند که بیشتر از همه شرمنده سید علی هستیم...

آری حالا آن زمانی است که باید اصلاح طلبان آزادی بیان واقعی را تجربه نمایند ما هیچ گاه حتی برای لحظه ای در مقابل کارشکنی احتمالی دولت جدید سکوت نخواهیم کرد، تازه زمان درس پس دادن ما رسیده است. اگر عده ای در کشور دغدغه آب و نان دارند ما همواره فقط به دنبال عزت و استقلال کشورمان هستیم. ما همواره مأمور به انجام تکلیف بودیم نه نتیجه.

به گفته شهید جهان آرا: « بچه ها اگر شهر سقوط کرد نگران نباشید دوباره فتح می کنیم، مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند.»

عده ای از دوستان چنان خود را بازنده می دانند که انگار نشانی از ایستادگی و مقاومت نبرده اند و انسان در ایمان آنها شک می کند

ما از این روزها کم ندیدیم مثلاً: در هنگام حیات امام(ره) مردم بعد از پیروزی انقلاب بنی صدر را  به ریاست جمهوری انتخاب کردند!

روحانی انقدر ضعیف و بدبخت بود که در مستندهاش همواره پشت حرفهای دیگران پنهان می شد(خوب شد جنگ شد و عده ای به جبهه رفتن و عکس گرفتن وگرنه دیگه حرفی برای گفتن نداشتن.) و دست آوردهای مردان غیور کشور در زمینه انرژی هسته ای را حاصل کار خودش می دانست غافل از اینکه در زمانی که ایشان در شورای عالی امنیت ملی بودند، جز خفت و خواری چیز دیگری نصیب ملت ما نشد. اگرچه حافظه تاریخی عده ای پاک شده است و یا بقیه را هم مانند خود خواب فرض می کنند اما به یاری خدا هیچ گاه خواب غفلت چشمان ما را نخواهد گرفت.

روحانی نماینده روحانیت منهای اسلام است مگر ما مرده باشیم که در این چهارسال آب خوش از گلوی شما پایین برود فقط اگر ذره ای به خدا قسم اگر ذره ای پایتان را از گلیم خود دراز کنید و باز همچون گذشته سیاه دوره اصلاحات با سیاست بازی های کثیف خود، خون به دل رهبری کنید خواب را بر شما حرام خواهیم کرد.

ما چیزی برای از دست دادن نداریم نه ترس جان داریم و نه ترس آبرو ما همواره مرد پیروز میدان های سخت بوده ایم رأی بالای اصلاح طلبان نشان دهنده قوی بودن آنها نیست بلکه نشان دهنده تفرقه عمیق میان اصولگرایان است که در این فرصت چهار ساله باید نقاط ضعف خود را کنار بگذارند و به اصل خویش بازگردند.

هنوز هم برگ های برنده در دست ماست، ما همواره پشت سر فرماندهان شجاع راه می رویم و خدا را به خاطر وجود چنین مردانی شاکریم، آنها همچون شهدا راه را به ما نشان داده و خواهند داد.

 



دوستان نبرد تازه آغاز شده است خود را محکم بسازید و ایمانتان را قوی کنید.

کشور برای ساخته شدن به مرد نیاز دارد، نامردان جایی در این خاک که ذره ذره اش آغشته به خون شهدا است ندارند...

 

به مالک بگویید برگردد...

به حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بگویید نیاید. عصر، عصر شما نیست، مردم تحمل سختی ندارند و از عاشورا فقط نامی شنیده اند و سینه زنی بلدند...

امان نامه ای که عباس (علیه السلام) نگرفت، مردم ما گرفتند...   

 

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۴۴
فطرس سورنا
جمعه, ۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۰۱ ب.ظ

هنر، دمیدن روح تعهد در انسان هاست...

ما انگار باید عادت کنیم به اینکه پای فیلم های ساخت هالیوود بنشینیم و غبطه بخوریم به اینکه چگونه آنها حرف های خودشان را جهانی می کنند و به سایر ملل عرضه می دارند و آن وقت ما با داشتن پشتوانه های عظیم فکری از زدن یک حرف در طراز جهانی عاجز و ناتوانیم!

"هنر، دمیدن روح تعهد در انسان هاست" داشتم به این جمله پرمعنای حضرت امام خمینی (ره) فکر می کردم و با خود می گفتم: به راستی ما بعد از اینکه سه دهه از عمر انقلابمان گذشته است در زمینه هنر و مخصوصاً عرصه سینما در کجای نقشه ایستادیم؟

(وقتی به نقشه نگاه کردم پشیمون شدم از این فکری که کردم!)

به راستی ما چقدر توانستیم هنر واقعی را به جهان تشنه تعالی و کمال عرضه کنیم؟

چقدر توانستیم حرفهای جهانی خودمان را در غالب این گفتمان به جهانیان عرضه کنیم؟ و در مقابل سینمای هالیوود چقدر توانسته است حرفهای کم عمق خودش را جهانی کند و به دیگر نقاط جهان صادر نماید و چقدر در اغوا کردن بشر موفق بوده است؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۰۱
فطرس سورنا
پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۰۰ ق.ظ

به بهانه گرامیداشت .هفته معلم

هوالحکیم                                                                           

      

به بهانه گرامیداشت هفته معلم

 

معلمی شغل انبیاء است و چه توفیق عظیمی که انسان این شغل را که نه این مسولیت سنگین را انتخاب نماید و در این راه متحمل سختی ها و مصائب بسیار شود، هفته معلم بهانه ای شد تا بنویسم و بگویم که اگرچه این روزها لفظ استاد به همه افراد حاضر در محیط دانشگاهی اطلاق می شود و هر کسی که تازه از راه رسیده است به خودش اجازه می دهد این عنوان را برای خود برگزیند و بدون هیچ تلاشی در عرصه پیشرفت تولید علم بومی اسلامی ــ ایرانی و فقط با تکیه بر علوم غربی که در اکثر مواقع از ریشه با مفاهیم عمیق دینی ما در تضاد است، یک صندلی استاد دانشگاهی را در دانشگاه های ما اشغال نماید و سالها نان حلال(!) این شغل خویش را بخورد. استاد هایی که در سرکلاس ها با واژه تکراری"خسته نباشید" محکوم به ساکت شدن هستند و اتمام کلاسی که همیشه از ابتدایش لحظه شماری می شود برای پایان و گاهی دانشجویان با ترفندهایی مثل جلو کشیدن عقربه های ساعت اشتیاق بی اندازه خود را برای ماندن سرکلاس نشان می دهند! (البته نه همه دانشجویان!)

دادن جزوه های تکراری توسط اکثر استادها، گویی که تا کنون هیچ مطلب جدیدی تولید نشده است و هرسال باید همان جزوه را از انتشارات تهیه کرد و در مدت کوتاهی که معمولاً هفته های آخر ترم است درس ها را حفظ  و بعد سر جلسه امتحان روی برگه اسکن کرد و در پایان خوشحال از اینکه این درس هم پاس شده است و... بله اینها فقط گوشه ای از واقعیت های تلخی است که بر فضای دانشگاه های ما حاکم است و انگار همه خود را به خواب زده اند و تا زمانی که همه خواب هستند صحبت از تولید علم حرفی آرمانی و دست نیافتنی است. تا زمانی که افرادی که به اصطلاح استاد هستند و سر کلاس می آیند و همچون بهت زده ها گفته های دانشمندان غربی را بدون هیچ نقدی نشخوار می کنند، صحبت از پیشرفت علمی خنده دار و تمسخرآمیز است.

لفظ استاد، برازنده کسانی که تنها افتخارشان گرفتن مدرک از دانشگاه های مطرح غربی مانند: هاروارد، آکسفورد،تگزاس و... است و اصلاً دغدغه به صحنه آوردن دین را ندارند نیست، برازنده طوطیان بوقلمون صفتی که هیچ گاه پیچ های مهم تاریخی را تشخیص نمی دهند و از ذره ای داشتن بصیرت محروم هستند و در حرص و ولع ارائه مقاله به ISI غرق هستند و در به یغما بردن ثروت های علمی کشور شریک هستند، نیست.   

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۰۰
فطرس سورنا
پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۴۹ ب.ظ

وقتی همه در ایران خواب بودند، هنوز هم هستند ؟؟!!

هوالحکیم      

                                                             

                                                         

در تاریخ 17/12/1391 بود که خبر 20:30 در بخش صرفاً جهت اطلاع با یک خبر درباره برنامه دیروز، امروز، فردا که در آن استاد حسن عباسی  برای اولین بار به علت اصلی شکست ارتش آمریکا در صحرای طبس اشاره کردند، به تمسخر این ادعا پرداخت. (که در آن برنامه هم  استاد عباسی با حیرت زدگی خانم رجایی فر مواجه شدند! که در آن شب در یک توفیق اجباری مهمان برنامه بودند و این برنامه به نحوی می خواست از خانم رجایی فر بابت برخورد نامناسبی که در گذشته رخ داده  بود و باعث ناراحتی ایشان شده بود دلجویی کند، و به نظر من استاد ترجیح دادند که زوایای بیشتر این شکست را توضیح ندهند چون ممکن بود بازهم خانم رجایی فر از نحوه برخورد برنامه دیروز، امروز، فردا ناراحت بشوند و فکر کنند عمدی در کار بوده است و باز قهر کنند و بروند در خانه بنشینند دنبال شغل شریف خانه داری!!؟؟)

وقتی این خبر را شنیدم خیلی تعجب کردم البته من دیگر به این نوع تعجب کردن ها عادت کرده ام چون از بس در صدا و سیما اتفاقات تکراری می افتد و هنگامی که استاد حسن عباسی می آیند و با نگاهی عمیق به بررسی ابعاد مختلف یک مسئله می پردازند و در نهایت کل کشور با یک شوک مواجه می شوند و جمله تکراری " اِاِاِ مگـــــــــــــه ممکنه ؟؟؟" را سر می دهند.


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۴۹
فطرس سورنا